خاطراتی کوتاه – بسیجی شهید مجید اصل لاهیجانی

0 0
Read Time:۲۴ Second

تازه ازدواج کرده بود از صبح تا بعد از ظهر در فروشگاه بنیاد ۱۵ خرداد برای رفع نیازهای خانواده های شهدا و رزمندگان تلاش میکرد و از عصر تا نزدیکی های صبح در بیمارستان امام خمینی (ره) به امداد مجروحین جنگی مشغول بود برادرش که شهید شد صبر و قرار نداشت از خانواده اش خدا حافظی کرد و رفت جبهه (هنوز شش ماه از تولد دخترش مانده بود که شد صاحب بابای شهید)

خاطراتی کوتاه از شهدای منطقه مارالان تبریز

Happy
Happy
۰ %
Sad
Sad
۰ %
Excited
Excited
۰ %
Sleepy
Sleepy
۰ %
Angry
Angry
۰ %
Surprise
Surprise
۰ %